loading...
یک روح در دو بدن

Fati Ati بازدید : 101 دوشنبه 1390/06/14 نظرات (4)

اگه آسمون زمین شه

اگه دریا یه کویر شه

اگه دنیا زیرو رو شه

اگه چشمات بی غرور شه

اگه خورشید بی غروب شه

بازم عاشقت میمونم

عشق و تو نگات میخونم

اگه کوه بیاد رو دوشم

اگه جام زهر بنوشم

اگه ماه دیگه نباشه

روزا آسمون سیاه شه

اگه جنگل بشه صحرا

اگه امروز نشه فردا

بازم عاشقت میمونم

عشق و تو نگات میخونم

اگه خوابتو نبینم

دیگه گل برات نچینم

اگه حتی یه جوونه

توی گلدونا نمونه

بازم عاشقت میمونم

عشق و تو نگات میخونم

اگه باز مثه همیشه

بگی( من با تو ؟؟!!! )نمیشه

بگی که منو نمیخوای

دیگه پیش من نمیای

بازم عاشقت میمونم

عشق و تو نگات میخونم

اگه باشم و نباشم

هر جای دنیا که باشم

حتی از چشمات جداشم

بازم عاشقت میمونم

عشق و تو نگات میخونم

اگه شعرامو نخونی

اگه باز پیشم نمونی

راز عشقم رو ندونی

بازم عاشقت میمونم

عشق و تو نگات میخونم

Fati Ati بازدید : 158 پنجشنبه 1390/05/13 نظرات (0)

بار خدایا !

وسوسه های نفس ، نگذاشت جانم در نهر رجب تطهیر شود .

از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم .

ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستغفرم نما !!!

 

Fati Ati بازدید : 154 پنجشنبه 1390/05/13 نظرات (0)

بگذار تا شیطنت عشق چشمان تو را به عریانی خویش بگشاید ...

هر چند آنجا جز زنج و پریشانی نباشد ....

اما کوری را به خاطر آرامش تحمل کن ...

Fati Ati بازدید : 120 سه شنبه 1390/03/24 نظرات (2)

نردبان دلم شکسته است ...،

 

می شود برای من کمی دعا کنی  ؟

 

یا اگر خدا اجازه می دهد... ،

 

 کمی بجای من خدا خدا کنی ؟

 

راستش دلم مثل یک نماز بین راه شکسته است

 

 می شود برای بیقراری دلم

 

 سفارشی به آن رفیق با وفا(خدا)کنی؟

 

Fati Ati بازدید : 152 دوشنبه 1390/03/16 نظرات (1)

زندگی شاید همین باشد ...

یک دروغ ساده و کوچک ...

آن هم از دست عزیزی که زندگی را جز با او و برای او نمی خواهی ...

آری زندگی باید همین باشد ...!!

Fati Ati بازدید : 245 دوشنبه 1390/03/16 نظرات (0)

خصلت مردها :

مردها در چارچوب عشق به وسعت غیر قابل تصوری نامردند .برای اثبات کمال نامردی آنان همین بس که تنها در مقابل قلب عاشق و فریب خورده یک زن احساس می کنند که مُردند .تا هنگامیکه قلب زن تسلیم نشده پست تر و سمج تر از یک سگ ولگرد ،عاجز تر و توسری خور تر از یک اسیر ،گداتر از همۀ گدایان سامره ،پوزه به خاک و دست تمنا به پیش ،گدایی می کنند .اما به محض اینکه خاطرشان در تسلیم قلب یک زن راحت شد یکباره به یادشان می افتد که خدا مردشان آفریده و آن وقت کمال مردانگی را در نهایت نامردی در شکنجه دادن و به زنجیر کشیدن قلب یک زن اسیر جستجو می کنند ...!!

Fati Ati بازدید : 240 دوشنبه 1390/03/09 نظرات (2)

شازده کوچولو چی می خوای

روی زمین جای تو نیست

اینجا امیدی به سحر برای فردای تو نیست

آفتاب غروبی نداریم

روزهای خوبی نداریم

واسه سفر به ناکجا یه اسب چوبی نداریم

شازده کوچولو اون بالا

به غم و آب و نون نبود

خونه بدوشی شب و روز بهانه جنون نبود

یه وقت مثه ماها نشی

خسته ،کلافه ،نیمه جون

تو حسرت یه تیکه ابر

دیدن یه رنگین کمون

اینجا دیگه نشونه ای از گل سرخ و لاله نیست

کنار ماه دودیمون نشونه هاله نیست

شازده کوچولو اون بالا

به غم و آب و نون نبود

خونه بدوشی شب و روز بهانه جنون نبود

تو شبا جای ستاره سکه شماری می کنیم

با گل های پلاستیکی عصرو بهاری می کنیم

کی گفته اینجا بمونی؟

پاشو برو به آسمون

همون جا پیش گل سرخ

تو خونه خودت بمون

شازده کوچولو چی می خوای

روی زمین جای تو نیست

اینجا امیدی به سحر برای فردای تو نیست

آفتاب غروبی نداریم

روزهای خوبی نداریم

واسه سفر به ناکجا یه اسب چوبی نداریم

شازده کوچولو اون بالا

به غم و آب و نون نبود

خونه بدوشی شب و روز بهانه جنون نبود

Fati Ati بازدید : 123 دوشنبه 1390/03/09 نظرات (0)

به چه میخندی تو...؟

به شکست دل من یا به پیروزی خویش.....؟

به چه میخندی تو.....؟

به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد...؟

یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد..؟

به چه میخندی تو....؟

به دل ساده من میخندی که دگر تا ابد نیز به فکر خود نیست......؟

خنده دار است بخند.....!!!!

Fati Ati بازدید : 123 شنبه 1390/02/24 نظرات (0)

هر که خوبی کرده زجرش می دهند

هر که زشتی کرد اجرش می دهند

باستان کاران تبانی کرده اند

عشق را هم باستانی کرده اند

هر چه انسان ها طلایی تر شدند

عشق ها هم مومیایی تر شدند

اندک اندک عشق بازان کم شدند

نسلی از بوزینگان آدم شدند

Fati Ati بازدید : 116 چهارشنبه 1390/02/21 نظرات (1)

وفای شمع را نازم

که بعد از سوختن شمع

به صد خاکستر درون دامن پروانه میریزد

نه چون انسان

که بعد از رفن همدم

گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد ...!!!

 

Fati Ati بازدید : 131 سه شنبه 1390/02/13 نظرات (0)

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را

 

 

حالا که دری هست مرا بال و پری نیست

 

 

حالا که مقدر شده آرام بگیرم

 

 

سیلاب مرا برده و از من اثری نیست

 

 

بگذار که درها همگی بسته بمانند

 

 

 وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست...

Fati Ati بازدید : 163 سه شنبه 1390/02/13 نظرات (0)

آمدی چه زیبا گفتم دوستت دارم

چه صادقانه پذیرفتی

چه فریبنده آغوشم برایت باز شد

چه ابلهانه با تو خو گرفتم

چه کودکانه همه چیزم شدی

چه زود نیازمندت شدم

چه حقیرانه به خاطر یک کلام مرا ترک کردی

چه ناجوانمردانه واژه های غریب خداحافظی به میان آمد

چه بی رحمانه مرا کشتی

چه عاشقانه دلم هنوز دوستت داره غریبه !!!

 

Fati Ati بازدید : 162 سه شنبه 1390/02/13 نظرات (0)

خود را به که بسپارم ؟

وقتی که دلم تنگ است

پیدا نکنم همدل

دلها همه از سنگ است

گویا که در این وادی

از عشق نشانی نیست

گر هست یکی عاشق

آلوده به صد رنگ است ...

Fati Ati بازدید : 147 یکشنبه 1390/02/11 نظرات (0)

دل من تنها بود 

دل من هرزه نبود

دل من عادت داشت که بماند یکجا ....

به کجا ؟

معلوم است به در خانه تو !

دل من عادت داشت که بماند یکجا ....

به کجا ؟

پشت یک پرده توری که تو هر روز آن را به کناری بزنی

دل من ساکن دیوار و دری که تو هر روز از آن میگذری

دل من ساکن دستان تو بود

دل من گوشه یک باغچه بود

که تو هر روز به آن می نگری

راستی ....

 

دل من را دیدی .... ؟؟!

Fati Ati بازدید : 125 یکشنبه 1390/02/11 نظرات (0)

خیلی سخته همه کنارت باشن و باز احساس تنهایی کنی.

وقتی عاشق باشی و هیچ کس از دل عاشقت باخبر نباشه .

وقتی لبخند می زنی و توی دلت گریه کنی .

وقتی تو خبر داری و هیچ کس نمی دونه .

وقتی به زبان دیگران حرف می زنی ولی کسی نمی فهمه .

وقتی فریاد می زنی

و کسی صدایت را نمی شنوه .

وقتی تمام درها به روت بسته س...

آن گاه دستات رو به سوی آسمان بلند می کنی

و از اعماق قلب تنها و عاشق و گریانت بانگ برمی آوری که:

« ای خدای بزرگ دوستت دارم! »

و حس

می کنی که دیگر تنها نخواهی ماند..............

Fati Ati بازدید : 143 یکشنبه 1390/02/11 نظرات (0)

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم


خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم


خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم


در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم


و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد


و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد


چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟


چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟


خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی


خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی


خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم


خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 72
  • بازدید کلی : 5,700